فصل انتظار شهرستان کردکوی icon
17 ربیع الاول - ولادت امام صادق (ع) - فصل انتظار شهرستان کردکوی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که خود را پیشواى مردم سازد پیش از تعلیم دیگرى باید به ادب کردن خویش پردازد ، و پیش از آنکه به گفتار تعلیم فرماید باید به کردار ادب نماید ، و آن که خود را تعلیم دهد و ادب اندوزد ، شایسته‏تر به تعظیم است از آن که دیگرى را تعلیم دهد و ادب آموزد . [نهج البلاغه]

رئیس مذهب آمد»
جمعه 90 بهمن 21 ساعت 12:5 صبح

اخلاق امام صادق علیه السلام

شیخ مفید در ارشاد مى‏ نویسد: اخبارى که در زمینه ‏هاى مختلف علم و حکمت و بیان و حجت و زهد و پند و اندرز و شاخه‏ هاى گوناگون علمى از آن حضرت نقل شده بسى بیش‏تر از آن است که به زبان گفته آید و یا در کتابى بگنجد. و در آنچه نقل کردیم براى نیل به مقصود، کافى است.دوم، حلم: حافظ عبدالعزیز بن اخضر جنابذى در کتاب معالم العترة الطاهره مى‏ نویسد: در آغاز روزى میان جعفر بن محمد و عبدالله بن حسن مجادله‏ اى لفظى صورت گرفت. عبدالله بن حسن در گفتار خود تندى کرد. سپس از یکدیگر جدا شده به سوى مسجد رفتند. سپس مجددا یکدیگر را بر در مسجد دیدار کردند. پس جعفر بن محمد بن عبدالله بن حسن گفت: چگونه‏اى اى ابومحمد؟ عبدالله با عصبانیت پاسخ داد: خوبم. امام به او گفت: اى ابومحمد مگر نمى‏دانى صله رحم از حساب مى‏ کاهد؟ عبدالله گفت: همواره چیزهایى براى ما مى ‏گویى که ما آنها را نمى‏شناسیم؟ امام صادق (ع) فرمود: من از قرآن براى تو مى ‏گویم. عبدالله گفت: آیا صله رحم هم از قرآن است؟ امام (ع) فرمود: آرى. عبدالله گفت: پس بگو. امام (ع) فرمود: خداوند عزوجل گوید : و کسانى که آنچه را که خدا امر به پیوند آن کرده اطاعت مى ‏کنند و از خدا مى ‏ترسند و از سختى هنگام حساب مى ‏اندیشند.(1)عبدالله بن حسن، با شنیدن این آیه، گفت: از این پس مرا قاطع رحم نخواهى یافت.ابن شهرآشوب در کتاب مناقب از کتاب روضه نقل کرده است: روزى سفیان ثورى به نزد امام صادق (ع) رفت. دید که سیماى امام متغیر است. علت آن را جویا شد. امام (ع) فرمود: من ممنوع کرده بودم که کسى بر بام خانه رود. اما مشاهده کردم یکى از کنیزانم که پرستارى یکى از کودکانم را برعهده داشت از نردبان بالا مى‏رفت و کودک نیز همراه او بود. چون کنیز مرا دید، لرزید و در پایین آمدن شتاب جست و کودک از دستش افتاد و در دم جان سپرد . اما چهره من به خاطر مرگ کودک نیست که چنین تغییر کرده، بلکه به خاطر ترس و لرزى است که از مشاهده من به آن کنیز راه یافته است. امام صادق (ع) پس از این ماجرا به آن کنیز، دوبار فرمود: تو به خاطر خدا آزادى و در این ماجرا بى‏ گناهى.
ادامه مطلب...