نشد که آینه باشم برای دیدن تو
بیا که آینه خواهم شد از رسیدن تو
فرودآمدنت را چقدر بی تابم
تمام، خواهشِ محضم به شوقِ چیدنِ تو
حرام باد به چشمان ابری من خواب
مباد خفته بمانم دَمِ وزیدنِ تو
بیا که ناشدنی شد به تو رسیدنِ من
چه ساده می شود اما؛ به من، رسیدنِ تو
به اوج عجز رسیدی، پرنده ی زخمی
همین فراز، هدف بود از پریدن تو
نوشته شده توسط :یاس::نظرات دیگران [ نظر]